Its dark, so we shan’t be seen!
6.02.2005
As the day time is coming
ساعت 4 صبح.
گم شده ام .
اينجا روی صندلی ام
صندلی عزيزم
صندلی لعنتی ام
انگار هفته هاست اينجا هستم.
تلفن ها را جواب می دهم اما
خوابم.
با خودم فكر می كنم اگر تركتان كنم،
تنها می شوم؟
باز می بينم تنها تر از اين نمی توانم باشم.
نه فقط شما خوب بازی نمی كنيد
من هم تماشاچی كودنی هستم
با هر سكوت ميان دو كلامتان
خوابم می رود
و زندگی ام
باز متوقف شده
باز دوباره
اينجا روی صندلی ام
صندلی عزيزم
صندلی لعنتی ام
مي نشينم تا يافتن دليلی برای بلند شدن.
:: posted by Pegah, 19:23