Its dark, so we shan’t be seen!

1.25.2007

dear late you

مساله شاید

انتخاب میان چند چیز کوچک

و یک چیز بزرگ است.

کلیتی که به دست نمی آید...


زندگی را

باید به اجزی تشکیل دهنده اش تجزیه کنی

و آنها را آنقدر از هم دور نگه داری

که تاثیرشان بر هم قابل صرف نظر کردن باشد

و بعد نوع کثیف، آزار دهنده و بی رحم اما آرامش بخشی نسبی گرایی را

با سلول های رو به انحطاط مغز و جسمت تجربه کنی.


زندگی راه ها را جلوی پایت باز می گذارد

و بعد با لگد محکمی تو را به هر کدام که بخواهد پرت می کند

بازی کثیفی نیست

فقط خودخواهانه است.

:: posted by Pegah, 23:48 | link | (2) comments |

1.23.2007



هر شادی ای ریتم به خصوصی داره
مهم اینه که بگردی پیداش کنی

محشره این آهنگ!

:: posted by Pegah, 22:53 | link | (1) comments |

1.16.2007

Analytic continuation


تلاش بیهوده
برای یافتن پاسخ های مشترک
به محرک های ساختگی
وقتی فضاهای ذهنمان
هیچ اشتراکی ندارند

کاش می شد آدمها را هم "تبدیل" کرد

زندگی را مثل آدامس جویده شده با سماجت می جوم هنوز
شاید مزه اش را احساس کنم باز...

:: posted by Pegah, 23:21 | link | (1) comments |