Its dark, so we shan’t be seen!
11.28.2006
Unintended
ظر
مرگی اگر نباشد
رستاخیزی نیست
از چاه های گود و سیاه زمان
باید با وقفه های طولانی مرگ وتولد پرید
با خواب های عمیق از برهوت زمستان
های بیهودگی..
بیهودگی اما
پایانی ندارد
چشم هایم را باز کردم
و همه چیز همان است که بود
حتی من
شاید فقط آرام
تر